- سخن پیوند (نَ فَ تَ / تِ)
شاعر را گویند:
بس کن ای جادوی سخن پیوند
سخن رفته چند گویی چند.
نظامی
بس کن ای جادوی سخن پیوند
سخن رفته چند گویی چند.
نظامی
معنی سخن پیوند - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(کُ هَمْ / هُمْ پَیْ/ پِیْ وَ)
لغت نامه دهخدا
کنایه از خانه زاد. (آنندراج). غلامی که در خانه پیر شده باشد. (ناظم الاطباء). کنایه از خانه زاد قدیم. (فرهنگ فارسی معین) :
غلامی کو کهن پیوند باشد
نه بنده بلکه خویشاوند باشد.
امیرخسرو (از آنندراج).
، یار دیرینه. (ناظم الاطباء)
غلامی کو کهن پیوند باشد
نه بنده بلکه خویشاوند باشد.
امیرخسرو (از آنندراج).
، یار دیرینه. (ناظم الاطباء)
(سُ پَیْ / پِیْ وَ)
لغت نامه دهخدا
بدعهد. سست پیمان. که در دوستی ثابت نباشد:
شکست عهد محبت نگار دلبندم
برید مهر و وفا یار سست پیوندم.
سعدی
شکست عهد محبت نگار دلبندم
برید مهر و وفا یار سست پیوندم.
سعدی
(دوربین)
لغت نامه دهخدا
کسی که نخل عاشورا را با هنرمندی بسازد، کسی که مجسمۀ نخل و درختان میوه را از موم و جز آن بسازد، نقاشی که صورت درختها را بکشد. (فرهنگ نظام). در تمام معانی رجوع به نخلبند شود
خانه زاد قدیم: غلامی کو کهن پیوند باشد نه بنده بلکه خویشاوند باشد، (امیر خسرو)
